توضیحات
در اين اثر شما میتوانيد، در يک نمودار بزرگ و مفصل، همزمانی پادشاهان، پهلوانان و ديگر نامآوران را ببينيد و تصور روشنی از آن داشته باشيد.
ارزش و کاربرد شاهنامۀ فردوسی به عنوان يک مرجع مهم در مطالعات تاريخی و اسطورهشناسی و ديگر حوزههای ايرانشناسی، بيشتر از گذشته شناخته شده و امروزه هيچ پژوهشگر مطالعات ايرانی خود را از رجوع به آن بینياز نمیبيند.
پژوهشگر و علاقهمندی که مايل باشد برای نمونه بداند که پهلوانی همچو «توس» با کداميک از ديگر شخصيتهای شاهنامه همزمان بوده است؛ و يا زمان زايش و مرگ شخصيتی، همزمان با کداميک از شخصيتهای ديگر بوده؛ و يا نسبت به چه کسانی تقدم و تأخر زمانی داشته، ناچار است به کندوکاوی عميق و دقيق در شاهنامه بپردازد که هم به زمان زيادی نياز خواهد بود و هم امکان اشتباه در آن اجتنابناپذير است.
برای اين منظور، نگارندۀ نمودار تصميم به تهيه راهنمايی گرفته است که به کمک آن بتوان با نگاهی سريع، به ترتيب و همزمانیِ شخصيتهای شاهنامه پی بُرد. هر شخصيت در چه زمانی پديدار شده، با چه کسان ديگری همزمان بوده، و در چه زمانی از جهان رفته و يا به عنوان يک جاودان و يا ديگر علتها، از او سخن ديگری در شاهنامه به ميان نيامده است.
ارزش كاربردی شاهنامۀ فردوسی در نگرش تاريخی، اسطورهشناسی و ايرانشناسی بر هيچ پژوهشگر ايرانی پوشيده نيست. داستانهای اساطير-حماسی شاهنامه بازگو كنندۀ آيينها، رسوم، باورها و عقايد نياكان است. بدين سبب حماسهآفرينان شاهنامه در جايگاه داستانیشان به گونۀ نمادی میتوانند سمبلِ نژاد، دوره، سرزمين
و … و هم درخور پژوهش باشند با بررسی كاربردی، ظاهری و سمبلی شخصيتهای شاهنامه همچنين دريافت و گوش جان سپردن به فراز و نشيبهای زمانه، شايد بتوان به آن چه در انديشۀ شاعر بوده، نزديك گشت و چم (معنی) اين افسانهگونۀ خردمندانه را دريافت که اگر چنين مینمود، امروز تاريخ را سرفرازانهتر میخوانديم:
اگر «جمشيد» که برفرازندۀ فرهنگ و تمدن آريايی بود، داستان ديو «سياه» و لشكريانش را درمیيافت بر دادههای يزدان ناسپاس نمیگشت و فرّۀ ايزدی
از او نمیگسست پس دگر بار سايۀ اهريمنی نابودی بر سر «سيامكيان» نمیافتاد. اگر لشكريان شاهجوی بيگانهپسند، دل به شاهِ تازی ستيزهجوی نمیبستند و هيچ ابليسی را بر روان خود روا نمیداشتند. اگر «فريدون» واپسين ميراث «ضحاک» (دو همسری) را نيز در هم میكوفت. هرگز «ايرج» به رشک برادران کشته و ايرانيان
به جنگهای كينخواهی ديرياز گرفتار نمیآمدند. اگر «زال» اين پير سرِخردمندِ فرهمند نيز اين چم را به درستی دريافت میكرد؛ «رستمش» به چاه فريب و رشك «شغاد»؛ «سياوش» به نيرنگ «سودابه» و «گرسيوز»؛ «فرود» به دست لشكريان «كیخسرو»؛ «سهراب» به دست پدر و «دارا» مغلوب برادر نمیگشت! اگر «گشتاسپ» دورۀ «جمشيد» را به نيکی درمیيافت، هرگز سنتشكن و خودخواه نمیگشت و فرزند را به جنگ ديرينگی و به كام مرگ نمیفرستاد …
نمودار هم دوره ای کسان در دوره پيشدادیان و کيانيان بر پايه شاهنامه فردوسی
در اين پژوهش از شاهنامه «ژول مول» و فرهنگ شاهنامه «فريتس ولف» بهره گرفته شده است. اين نمودار، برای كنكاش در هر دوره و هم چنين نسبت نقشآفرينی كسان در دورههای پيشداديان و كيانيان ترسيم شده است. هر پادشاهی را يك دوره دانسته كه با شمارۀ صفر نشان داده شده است و رنگ فيروزهای برای جدا سازی دورهها برگزيده شده است. اندازۀ اين دورهها با زمان پادشاهی پيوندی ندارد بلكه به شمارگان حماسهآفرينان آن دوره وابسته است. بدين سبب با اين نمودار نمیتوان به زمان استناد نمود. كسان در شمارگان يك تا شصت و سه از آغازين بار تا فرجام نامآوریشان نشان داده شدهاند. آرايه نامها به ترتيب داستانهای شاهنامه از آفرينش انسان تا پايان پيشداديان و کيانيان (كيومرث تا پايان دارا) آورده شده است تا دانسته شود هر كس در چه دورهای زاده و يا نامبر شده است، با چه كسانی هم دوره بوده، در چه دورهای با آن كه زنده بوده اما نقشآفرينی نداشته! و در چه زمانی از جهان رفته يا نامش از دفتر ديوان (كشوری) پاک شده يا جاودان گشته است. هم چنين نشانگر نسبت كسان در دورهها به هم و پويايی آنان در داستانهاست. كادرهای عمودی، هم دورهای كسان را نشان میدهند و كادرهای افقی بر اين پايه نمیباشند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.