مهتاب بیفروغ
نگارش: منصوره میرزا اسماعیلی
بخشی از کتاب:
من پدرم را زود از دست دادم، ولی عمویم همیشه برایم پدری کرده است.
با او خیلی صمیمی هستم، وقتی احساسم را به او گفتم فقط گفت:
چو عاشق می شدم گفتم، بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریاچه موج خون فشان دارد
عمویم گفت: وارد دریایی شدی که انتهایی ندارد. عشق خیلی مقدس است و جان سوز.
عشق روحت را جلا می دهد.
عشق واقعی تمام ناخالصی ها را می سوزاند و تنها از تو، او می ماند.
زندگی بدون عشق مثل بدن بدون روح است…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.